loading...
سایت محسن لشینی
محسن لشینی بازدید : 24 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

دوست عزيز !
لطفا اين پست را به اشتراک بگذاریم
شايد يكنفر و فقط يكنفر با خواندن این اسير آن نشود...

آگاهی هديه دهيم!

برای پدری كه بنزين را ريخت روی دخترش و او را چسباند به بخاری تا زنده زنده بسوزد ، دير است خواندن اين پست

برای پسری كه سر پدرش را با كارد كند آشپزخانه بريد هم دير است ، برای شوهری كه همسرش را با بالش خفه كرد و . . . .

برای خيلی از آنها كه روی تخت بيمارستان خوابيده‌اند و مغزشان پوسيده دير است يا آنها كه پرستارها دستهايشان را با دستبند به ميله‌های تخت بسته‌اند تا خودشان يا ديگران را نكشند ، دير است يا آنها كه ساكنان كم سن و سال قبرستانها شده‌ اند و زير خاك خوابيده‌اند .

برای خيلی دير است اين يادداشت ؛ گرچه روز گاری كه دير نبود هم نوشتيم و گفتيم و آنها نخواندند و نشنيدند ، اما برای خيلی ها هم هنوز دير نشده است . خيلی ها هنوز اين راه را شروع نكرده‌اند ، خيلی ها هم در ابتدای راهند و آنقدر جلو نرفته‌اند كه نتوانند برگردند .

شكارهای شيشه را ميگويم ؛ همانها كه براساس پژوهشها ، دو سال پس از آغاز مصرف شيشه ، از هر 10 نفرشان ، هشت نفر حتما ميميرند ؛ همانها كه گفته ميشود پس از شش ماه مصرف شيشه ، آسيبهای جبران‌ ناپذيری به مغزشان ميرسد و سبب ساز جنون و مرگشان ميشود.

آنها نميدانند يا باور نميكنند كه مافيای مواد مخدر از سالها پيش آنها را نشان كرده و درباره‌ شان مطالعه كرده است و به همين خاطر چوب حراج به شيشه زده است و آن را از كيلويی هشتاد ميليون تومان در اوايل دهه 80 به كيلويی دو ميليون تومان در ماههای اخير رسانیده است و برای تبليغات دروغ درباره‌اش ، مثل ريگ پول خرج ميكند .

همان تبليغاتی كه به ورزشكارها قول كاهش وزن سريع و انرژی بيحد داده‌اند ،
به جوانهايی كه اهل ورزش نبوده‌اند قول افزايش ميل جنسی و شادی كه هميشه در حسرتش بوده‌اند
و به زنها و دختران جوان قول مانكن شدن را .

همان تبليغاتی كه روزگاری در خلأ اطلاع‌ رسانی و اعلام‌خطر ، به باشگاههای ورزشی و آرايشگاه‌ ها هم رسيد و در گوش مشتریهای آينده شيشه دروغ گفتند كه اين ماده اعتيادآور نيست و ميتواند جای مخدرهای خطرناك ديگر را بگيرد ؛ همان تبليغاتی كه به مشتريهايشان چشم بند زدند تا جان كندن مصرف‌ كنندگان كهنه كار شيشه را نبينند .

سالهاست درباره شيشه هشدار ميدهيم ، كه جنون و بدبينی می آورد و به همين دليل معتادانش ، خبرسازهای صفحات حوادث روزنامه‌ ها ميشوند ، هنوز روش درمانی معينی برای درمانش وجود ندارد...

اما . . . .

شيشه بيداد مي‌كند ، شكارهايش را ديوانه مي‌كند ، رنج ميدهد و ميكشد .
ما هشدار ميدهيم ،
ميگوييم ،
مينويسيم ،
فرياد ميزنيم ،
برخی ميشنوند و خيلی ها هم نميشنوند ، اما ميدانيد نكته غم‌انگيز كجاست ؟ خيلی از آنهايی كه شكارهای بالقوه شيشه محسوب مي‌شوند ، شاید هنوز این صداي به گوششان نرسیده باشد و هشدارهايمان را نمي بينند و بی خبر ميمانند و به همين خاطر است كه ميگوييم حالا ديگر به جايی رسيده‌ايم كه بايد هشدارهای مربوط به شيشه را از صفحات روزنامه‌ها و خبرگزاريها بيرون بكشيم و به اندازه خيلی از اخبار زرد كه هر روز و هر ساعت از دهانها به گوشها و از گوشها به دهانها ميرسند ، تكرارشان كنيم.

فكرش را بكنيد اگر هر كدام از شما كه اين پست را ميخواند به يك نفر كه گمان ميكنيد در خطر اعتياد به شيشه است خطر را گوشزد كنيد ، امروز هزاران هزار هشدار رد و بدل ميشود ؛ هزاران هزار هشداری كه شايد يكی شان ، زندگی جوانی را عوض كند .

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگی متنوع به همراه مطالب علمی و عرفانی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 51
  • بازدید کلی : 1,242